هَذَا بَلَاغٌ

در لفظ راه روشن سخن است و در معنا راه درست زندگی

هَذَا بَلَاغٌ

در لفظ راه روشن سخن است و در معنا راه درست زندگی

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

 

وَ هُوَ الَّذِی أَسْکَنَ الدُّنْیَا خَلْقَهُ وَ بَعَثَ إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ رُسُلَهُ، لِیَکْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا وَ لِیُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا. (خطبه 183)

ترجمه: و اوست که خلقش را در دنیا سکونت داد و پیامبرانش را به سوی جنیان و انسان‌ها فرستاد تا پوشش دنیا را برای‌شان کنار زنند و درباره زیان‌هایش به آنها هشدار دهند.

 

توضیح:

حقیقت دنیا پوشیده و ضررهای آن پنهان است. یکی از رسالت‌های مهم فرستادگان الهی این است که ماهیت دنیا را نشان دهند و ضررهای آن را آشکار کنند.

شاهد این مطلب آن است که عموم مردم، دنیا را اصلا نمی‌شناسند و به همین علت در فکر ضررهای آن نیستند. آنان فقط در پی سود و لذت‌های آن می‌دوند. دنیا را سرشار از سود و لذت و حلاوت می‌دانند و دنبال راه‌های رسیدن به این چیزها هستند. دنیا را معدن عظیمی از امکانات تلقی می‌کنند که باید حداکثر رفاه را از آن استخراج کرد. هیچ از آفت‌های خطرناک آن نمی‌ترسند؛ بلکه خبر ندارند. انسان‌ها نسبت به دنیا و خوشی‌های آن بی‌نهایت خوش‌بین‌اند؛ دنیایی که تباهی‌شان در آن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۵۵
علی

 

قَدْ أَحْیَا عَقْلَهُ وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ. (خطبه 220)

ترجمه: عقل خویش را زنده کرد و نفس خود را میراند.

 

توضیح:

این کاری‌ست که باید کرد تا رستگار شویم و نجات یابیم. ولی غالبا عکسش انجام می‌شود. مردمان نفس خود را زنده می‌کنند و می‌پرورانند، آن‌قدر که بسیار نیرومند می‌شود. در مقابل، عقل خود را می‌کشند و دفن می‌کنند.

نشانه‌اش این است که امور عقلی و مسائل مربوط به خرد آنها را تحریک نمی‌کند و اصلا آن چیزها را نمی‌فهمند، اما امور مربوط به نفس آنها را از جا می‌کند و به تکاپو وامی‌دارد. کافی‌ست از لذت یا سودی باخبر شوند تا در پی آن بدوند.

کسی که نفسش مرده، در برابر آرزوها واکنش نشان نمی‌دهد و حتی در مواجهه با شهوت‌ها تحریک نمی‌شود. اصلا شهوت او مرده است.

مَیِّتَةً شَهْوَتُهُ. (خطبه 193)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۸
علی

 

الْحَذَرَ الْحَذَرَ! فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتَّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ. (کلمات قصار 30)

ترجمه: هش‌دار هش‌دار! به خدا سوگند آن‌قدر پوشیده که گویی بخشیده.

 

توضیح:

ستاریت خداوند مساوی با غفران او نیست. لذا ممکن است گناهان را نبخشیده باشد، ولی آنها را خوب پوشانده باشد. لذا انسان باید بسیار مراقب باشد که از ستاریت خداوند نتیجه نگیرد که او را بخشیده‌اند.

چه بسا خداوند با ستاریت، بنده‌ای را به این گمان بیندازد که بخشیده شده تا گناهان را نادیده بگیرد و در مسیر اشتباه ادامه دهد. بعدها یک‌باره او را به عذاب آنها خواهد گرفت.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۵۸
علی

 

عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّک. (کلمات قصار 51)

ترجمه: تا وقتی شانس با تو یار است، عیبت نیز پوشیده می‌ماند.

 

توضیح:

این‌که هیچ‌کس از عیب و اشکال و گندهایت خبر ندارد، صرفا به‌خاطر خوش‌شانسی توست و نه دانایی و توانایی‌ات. در اینجا تلاش موفق معنا ندارد. چراکه با تلاش صرف نمی‌توانی آنها را برای همیشه از همگان بپوشانی. پس نخواه که با پنهان‌کاری مانع تبعات و آبروریزی شوی. همین حالا از آنها دست بکش!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۳۳
علی

 

فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا. (خطبه 83)

ترجمه: حقیقتا دنیا آبشخورش تیره و سرچشمه‌اش گل‌آلود است.

 

توضیح:

امور دنیوی، در هر قسمتی، هم خودشان ناخوشایندند و هم سرچشمه و آغاز و ریشه آنها بسیار پلید است. و این یکی البته علت آن دیگری است.

یک سوداگری دنیوی بد را در نظر بگیرید؛ برای مثال معامله خودرو. واضح است که خریدوفروش آن چه دردسرهایی دارد. این بدیِ اندک فقط رشحه‌ای از گند آن است. در واقع مشکل از سرچشمه است که منبع آلودگی همه سرشاخه‌های آن است. در سایر زمینه‌ها نیز همین‌طور است. سرچشمه‌ی همه امور دنیوی گندآب خالص است که هر روز با کاوش‌های عده‌ای کنجکاو برملا می‌شود.

جالب است که حرکت توده مردم در دنیا این است که از کرانه‌های آبشخور به سوی سرچشمه بروند تا از آنجا بنوشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۰۱
علی

 

الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى. (کلمات قصار 68)

ترجمه: عفاف زینت‌بخش فقر است و شکر ثروت را زیبا می‌سازد.

 

توضیح:

یعنی هیچ‌کدام از فقر و ثروت به‌خودی نه زشت است و نه زیبا. هر دو خالی هستند و تعینی ندارند. چیز دیگری باید به آنها ضمیمه شود تا ارزش مشخصی پیدا کنند.

فقر با عفاف زیباست و بدون آن زشت است. ثروت همراه با سپاس و قدردانی از خالق و مخلوق زیبا می‌شود و بدون آن زشت می‌گردد.

به‌طور کلی همه انواع داشتن‌ها و نداشتن‌ها به همین صورت است. هیچ‌کدام به‌خودی خود نه خوب است و نه بد؛ نه زشت و نه زیبا. واکنش و موضع‌گیری انسان در آن موقعیت‌هاست که به آنها ارزش می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۱
علی

 

الْبُخْلُ عَارٌ. (کلمات قصار 3)

ترجمه: بخل ننگ است.

 

توضیح:

بخیل با دست خویش خودش را از امکانات خودش محروم می‌کند و بعد هم خودش را به سختی می‌اندازد. علاوه بر این، دیگران او را به‌خاطر چنین نکبت خودخواسته‌ای شماتت هم می‌کنند. بله، بخل یک ننگ دنیوی است و انسان بدبخت را بدنام می‌کند. در این شکی نیست. اما از این جهت خیلی هم مهم نیست. مهم آن است که بخل یک ننگ باطنی، دینی، معنوی، الهی و... است.

ننگ باطنی: بخل نوعی پستی و رکاکت روحی و نفسانی است. بخیل روح زشتی دارد.

ننگ دینی: بخیل بسیاری از وظایف دینی خود را در قبال دیگران انجام نمی‌دهد. لذا بخل یکی از نشانه‌های بددینی و بدایمانی است.

ننگ معنوی: معنویت مستلزم این است که انسان از خودخواهی برهد و به همه مخلوقات محبت داشته باشد. ولی بخیل نه تنها محبتی به مخلوقات ندارد، بلکه حتی نسبت به خود نیز بی‌رحم است. بخیل به هسته، بلکه نقطه‌ی، «خود» موهوم عقب‌نشینی می‌کند که در واقع هیچ است.  

ننگ الهی: بخل ریشه در عدم معرفت الله دارد. بخیل یا منکر خداست یا با او کاری ندارد یا درباره او از معرفت درستی برخوردار نیست. محال است کسی به شناخت درستی از خداوند برسد و بخیل باشد.

و...

بخل یک ننگ همه‌جانبه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۹ ، ۱۴:۴۶
علی

 

الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ ... فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِکَ بِحِلْمِکَ. (کلمات قصار 424)

ترجمه: بردباری پرده‌ای پوشاننده است ... پس کمبودهای اخلاقی‌ات را با بردباری خود بپوشان.

 

توضیح:

مشکلات، ایرادها، کمبودها و عیب‌های اخلاقی به‌راحتی برطرف نمی‌شوند، اما پوشاندن آنها چندان دشوار نیست.

بداخلاقی ما آن‌جایی آشکار می‌شود که در مواجهه با دیگران واکنش نشان می‌دهیم. بنابراین، اگر کسی با ما خوب تانکرد و کنش ناخوشایندی داشت، واکنشی نشان ندهیم و بردبار باشیم تا عیب‌های اخلاقی ما بیرون نزند. اصلاح آنها نیز از همین نقطه شروع می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۴۹
علی